جدول جو
جدول جو

معنی صبغه الله - جستجوی لغت در جدول جو

صبغه الله
(صِ غَ تُلْ لاه)
ملت و دین محمدی. (غیاث اللغات). دین. (ترجمان علامۀ جرجانی) (دهار). دین خدای. (السامی فی الاسامی). دین خدای و فطرت خدای مر مخلوقات را. (منتهی الارب) :
صبغهاﷲ نام آن رنگ لطیف
لعنهاﷲ بوی آن رنگ کثیف.
مولوی.
صبغهاﷲ چیست رنگ خم هو
پیسه ها یکرنگ گردند اندرو.
مولوی.
گر بصد پاره ام کنی زین زنگ
بنگردم که صبغهاﷲام.
سعدی.
با فریب رنگ این نیلی خم زنگارفام
کار بر وفق مرادصبغهاﷲ می کنی.
حافظ.
کلمه صبغهاﷲ مأخوذ است از آیۀ 138 از سورۀ بقره ’صبغهاﷲ و من احسن من اﷲ صبغهً و نحن له عابدون’ آنکه امر کرد (خدا) به آن محمد صلی اﷲ علیه و آله و سلم را و آن ختانت است. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
صبغه الله
(صِ غَ تُلْ لاه)
او راست: دو حاشیۀ کبری و صغری که گردآورده از هیجده حاشیه است. (کشف الظنون ج 1 ص 164). مؤلف الاعلام گوید: صبغهالله بن روح الله بن جمال الله بروجی حسنی نقشبندی، فقیهی است متصوف. اصل او از اصفهان است و مولد وی بروج هند و در مدینه سکونت جست و هم بدانجا درگذشت. او راست: حاشیه بر تفسیر بیضاوی و کتاب ’باب الوحده’ و رسائل. (الاعلام زرکلی ج 2 ص 428)
لغت نامه دهخدا
صبغه الله
دین محمد ص رنگ خدا دین خدا (السامی) : بافریب رنگ این نیلی خم زنگار فام کار بر وفق مراد صبغه الله می کنی (حافظ) توضیح در سوره 2 بقره آیه 132 آمده: صبغه الله و من احسن من الله صبغه و نحن له عابدون. (رنگ کردنی از خدا و کیست نیکوتر از خدا در رنگ کردن و ما او را پرستندگانیم)
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از صبغهالله
تصویر صبغهالله
دین خدا، دین اسلام
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صبحک الله
تصویر صبحک الله
صبح به خیر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سبحه الله
تصویر سبحه الله
جلال خداوند
سبحات وجهالله: جلال و عظمت باری تعالی، انوار الهی
فرهنگ فارسی عمید
(صَبْ بَ حَ کَلْ لاه)
مخفف صبحک اﷲ بالخیر است و آن تحیت بامداد است یعنی روز به تو خوش:
بلبل کردش سجود گفت که نعم الصباح
خودبخودی بازداد صبحک اﷲ جواب.
خاقانی.
صبحک اﷲ صباح ای دبیر
چون قلم از دست شدم، دست گیر.
نظامی.
رجوع به صباح الخیر و صبحک اﷲ بالخیر و صبحکم اﷲ بالخیر شود
لغت نامه دهخدا
(صَ وَ تُلْ لاه)
لقب حضرت آدم
لغت نامه دهخدا
(صَ وَ تُلْ لاه)
پیغمبر اسلام
لغت نامه دهخدا
(هَِ بَ تُلْ لاه)
ابن زید بن حسن بن افرائیم بن یعقوب بن جمیع، مکنی به ابوالعشائر و ملقب به شمس الریاسه اسرائیلی. طبیب معروف مصری در قرن ششم هجری است. رجوع به ابن جمیع (موفق ابوالعشایر هبه الله...) شود
ابن محمد بن علی بن مطلب، معروف به ابن مطلب و ملقب به ولی الله وزیر المستظهر بالله خلیفۀ عباسی بود. رجوع به ابن مطلب شود
ابن سعید، مکنی به ابوالحسن. طبیب مقتفی خلیفۀ عباسی و استاد ابن تلمیذ. رجوع به ابوالحسن (هبه الله بن سعید) شود
لغت نامه دهخدا
(صِ غَ تُلْ لاه)
ابن ابراهیم حیدری. مؤلف الاعلام گوید:وی بعصر خویش شیخ مشایخ بغداد بود. مولد او قریۀ ماورال است و به بغداد سکونت جست و هم بدانجا درگذشت. از کتب اوست: حاشیه بر تفسیر بیضاوی و حواشی بر حواشی عصام الدین بر شرح کافیۀ جامی و حواشی بر محاکمات و عقائد احمد بن حیدر و جز آن. (الاعلام زرکلی ج 2 ص 428)
لغت نامه دهخدا
تصویری از ثبته الله
تصویر ثبته الله
خدای او را (مذکر) پابرجا و ثابت دارادخ
فرهنگ لغت هوشیار
خدا او را نگه داراد خدا او (مرد) را نگه دارد، گیسوش - راده الله - یک قیروان ظلام داندنش - صانه الله یک کاروان گهر. (قاآنی)
فرهنگ لغت هوشیار
مخفف صبحک الله بالخیر: ببلبل کردش سجود گفت الااتعم صباح خود بخودی باز داد صبحک الله جواب. (خاقانی) یا صبحک الله بالخیر. بامدات را خدا نیکو گرداناد، صبحت بخیرخ صبحکم الله بالخیر. بامداد شما را خدا نیکو گرداناد، (بهنگام ملاقات در بامداد گویند)
فرهنگ لغت هوشیار